بخاطرِ اصرارها و تعریفهای عجیب غریبِ دوستان رفتیم آلبومِ بزرگِ مهراد هیدن و رفقا را گوش بدیم. ترکِ اولش دزدیِ مو به مو از آهنگِ وات آیو دانِ لینیکن پارک بود. خواستم فحش بدهم مهراد هیدن را یادم آمد رفیقم خیلی دوستش دارد. به همین خاطر اول رفتم به رفیقم گفتم که ناراحت نشود یک وقت. حالا میتوانم با خیالِ راحت بگویم مادرت را مهراد هیدنِ مادرجنده!
این از مهراد هیدن. رفته بودم تهران چند روز. یک اتفاقی افتاد خیلی خجالت کشیدم. خب میدانید که من آدمِ بسیار سینگلی هستم. پس میتوانم هروقت خواستم با هرکس خواستم بخوابم. البته من همیشه میخواهم با همه بخوابم. ولی اینجا کسی را پیدا نمیکنم که حاضر بشود با من بخوابد -اینجا در اینجا یعنی شهرستان- . نمیدانم چرا؟ رفتم تهران و گفتم آخجان. بروم چند عدد مخ بزنم و بروم در کارِشان. لامصب آنقد خوشتیپ هستم که همه از من خوششان میآمد. همه دخترها به من آمار میدادند. ام این تمام ماجرا نبود. تمامِ ماجرا این است که. این است که یکهو همان دخترها رویشان را میکردند آن طرف. و من نمیفهمیدم چرا. آخر من که چیزی نخواستم. فقط خواستم با هم همبستر شویم. چرا اینطور میکنید؟ بعدتر بیشتر که دقت کردم علتش را متوجه شدم.
شکم. نامردها به شکمم نگاه میکردند و دیگر پشت سرشان را نگاه نمیکردند. و اینطور شد که همه ی آمال و آرزوهای ما به خاطرِ شکم از بین رفت. حالا مگر من چقدر شکم دارم؟ به خدا اگر بیشتر از یکی دو اینچ باشد. این ماجرا من را به این فکر انداخت که یکم به خودم بیایم. آخر من هی به دیگران میآیم. ایندفعه میخواهم سعی کنم بیشتر به خودم بیایم. میخواهم کمتر بخورم. کمتر خودارضایی کنم. بیشتر ورزش کنم. میخواهم درازبنشینم. زیرا همه میگویند درازنشست خیلی کمک میکند به آب کردنِ شکم. شکمِ من هم چیزِ بزرگی نیست که نشود آبش کرد. در بازارِ سیاه میشود چند ساعته آبش کرد.
به هرشکل اینطور شد که بدونِ اینکه بتوانم با کسی بخوابم برگشتم شهرستان. البته خوابیدن منظورم سکس نیست. وگرنه میگفتم سکس نکردم. درحالی که من سکس کردم. من فقط فرصت نکردم با دختری یک شب را بخوابم. دخترها انگار جدیدا خیلی خوابشان نمیآید. این هم مشکلی است که گریبانگیرِ دخترهای سرزمینمان شده. حتی من حاضر بودم کلونازپام بدهم به دختری که بیاید با من بخوابد. اما کسی حاضر نشد بیاید.
کارهای پایان نامه هنوز هم جلو نمیرود لامصب.