۱۳۹۶ فروردین ۳۱, پنجشنبه

کسخلی چیزی هستم؟

اوه اوه. چند وقت.است چیزی ننوشته ام. چقدر بد! الکی.
چه خبرا؟ اینجا که خبری نیست. همه چیز کماکان گه است. همان گهِ همیشگی. اصلا می دانید؟ یکی از بدترین ویژگی های اینجا همین روتینِ کسشرِ لعنتی اش است. روتین افتضاح است. زندگیِ روتین افتضاح است. انگیزه ات را می کُشد. انگیزه برایت باقی نمی گذارد. روحیه برایت باقی نمیگذارد. زندگی برایت باقی نمیگذارد. زیرا چیزی نداری. زیرا انگیزه ات را ذره ذره جذب می کند. مانند یک دیوانه ساز. بعد وجودت را جذب میکند. مانند یک آدم بی وجودِ بی وجدان. بعد حتی جسمت را هم جذب می‌کند. مانند یک جاروبرقی برقیِ بزرگ. از اینها که که در خارج باهایش آدم میگیرند. میبرند فرآوری میکنند و بعد بسته بندی کرده به عموم عرضه میکنند. البته قیمت بالایی دارد زیرا آدم خوشمزه فقط در بخش های معدودی از دریای خزر پیدا می شود. متاسفانه در سالهای اخیر به علت شکار بی رویه، تعداد این آدمها خیلی تغییر خاصی نکرده. فقط رویه شان یکم بیشتر شده که آن هم اصلا و ابدا مسئله مهمی نیست. و خب نشان میدهد این ضرب المثل فارسی هم مانند بقیه ی ضرب المثل های فارسی کسشر است. کدام ضرب المثل؟ همان که بابا برقی میگوید: شکارِ یی رویه، کارِ خیلی بدیه. موقعِ پخشِ کارتون، برق تلویزیون، اگه یه وقتی بره، حوصله مون سر میره.
میدانید؟ حوصله ام سر رفت. از بس که کسشر گفتم و نوشتم.
خلاصه که وضعیت بد است. با همه مشکل دارم و مشکلات هر روز بیشتر میشود. از یگان که متنفرم. از تک تکِ افرادِ حاضر در یگان متنفرم. از تک تکِ اتم های تشکیل دهنده یگان و افرادش متنفرم. از الکترون و کوارک سر و کوارک ته و بوزون هیگز و لپتون و حتی کاتیون هایی که از درون یگان رد میشوند متنفرم. از همه. اتفاقات زیادی در یگان می افتد. ولی اکثرش مانند هم است و ارزش تعریف کردن ندارد. منم که حوصله ام سر میرود بخواهم تعریفشان کنم. داستان هایش هم که مورد علاقه ام نیستند. خب پس کیر خر. چرا هی کشش میدهم؟ کسخلی چیزی هستم؟

پ.ن. اسپاتیفای را امروز راه انداختم بلاخره. ولی نه با ایمیل اصلی و رسمی.
پ.ن.2. سریال میبینم با گوشی. تازه میخواهم فیلم هم شروع کنم. فاک می رایت؟