۱۳۹۴ تیر ۲۸, یکشنبه

می‌دوم... می‌دوم... آنکه برادرم دُود

توافقِ هسته‌ای شد، عید فطر شد، تابستان به نیمه دارد می‌رسد و ... . همه اینها به...؟ آفرین. تخمم.

از زندگیَم بگویم. گفته بودم خیلی چاق شده‌ام. شکمم باد کرده و پهلوهایم زده بیرون. به‌ ماننده‌ی دو عدد ممه. شکمم هم  که کوهان شتر شده. بعد هم گفتم از مصائب چاقی مانند ریدن و ... . همه اینها باعث شد بروم بدوم. منظور از دویدن دوئیدن است. به عبارت دیگر میروم می‌دوم. هر شب. شبی نزدیک 6 تا 7 کیلومتر. الان ده شب می‌شود که شروع کرده‌ام به دویدن. شب‌ها میروم بیرون در خیابان می‌دوم. دقیقترش می‌شود نیمه شب. نیمه‌شب می‌روم تا طلسمی که جادوگرِ فرشته‌ی مهربان بر روی شکمم گذاشته باطل شود و شکمم آب شود. البته واقف هستید که آب نمی‌شود، آب شدن اصطلاحی است از برای کوچک شدن. یعنی شکمم کوچک شود. دلیل اصلی‌اش این است. البته دلایل دیگری هم دارد. مثلا نیمه‌شب‌ها خنک‌تر است. مثلا نیمه‌شب‌ها خلوت‌تر است. مثلا نیمه‌شب‌ها سکسی‌تر است. من حقیقتش تنها دلیلی که می‌روم بیرون بدوم این است که شاید یک دخترِ سکسی‌ای چیزی پیدا کنم با او دوست بشوم. من خیلی برای خودم خوشتیپ هستم. با آن شکمِ گنده و چربی‌های زیر پوستم و تنِ عرق کرده، هر دختری من را ببیند عاشقم می‌شود. هنوز هیچ دختری من را ندیده. زیرا نیمه‌شب دخترها بیرون نمی‌آیند. زیرا جامعه از برای آن‌ها خطرناک است. اگر هم بیرون بیایند با دوست‌پسرشان بیرون می‌آیند که دیگر فایده‌ای ندارد. فقط یکبار یک دختری که تنها بود من را دید ولی رویش را آن‌ور کرد. نفهمیدم چرا. یک بار هم یک دختری را دیدم که تنهایی از برای خودش آمده‌بود دوچرخه سواری. البته او هم رویش را آن‌ور کرد. نمی‌دانم چرا همه‌ی دختر ها رویشان را آن‌ور می‌کنند. شاید چون تیپ و قیافه‌ام عنی است. مهم نیست. من به این کارِ خودم ادامه می‌دهم. و می‌روم تا یک دوست‌دختر از برای خودم پیدا کنم. زیرا از تنهایی دهنم سرویس شده. همه‌ش جلق. همه‌ش خودارضایی. خسته شدم دیگر. "بسه دیگه!"

این نکته را هم بگویم که در همین مدتِ کم ممه‌های پهلویم راحت یک سایز کوچک شده‌است. وسطم هم بیشتر. خلاصه که روز به روز سکسی‌تر می‌شوم.

به دلایلی که اینجا نخواهم گفت، مدتی است بیخیال پایان‌نامه شده‌ام. ن. ر. ک. گ.

پرده‌های اتاقم صورتی است. نمی‌دانم این را کجای دلم بگذارم. دلِ من جا زیاد دارد. برای همین هم گیج می‌شوم. الان مانده‌ام که پرده‌ها را چه کنم. چه کسی حال دارد پرده‌ها را عوض کند؟ چرا از اول صورتی بوده؟ چون خواهرم بدسلیقه بوده لابد!

پ.ن. آلبوم اشارات نظرِ میلاد درخشانی را تازه گوش داده‌ام. شاهکار.